چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۰۳

شعر در مورد چرخش روزگار ، و گردش روزگار نامرد و گردش ایام

۱,۴۵۶ بازديد

شعر در مورد چرخش روزگار

شعر در مورد چرخش روزگار , شعری در مورد چرخش روزگار , شعر درباره چرخش روزگار , شعر در مورد گردش روزگار

با مجموعه شعر در مورد چرخش روزگار ، اشعاری زیبا در مورد گردش روزگار نامرد ، زیباترین شعر در مورد گردش ایام در سایت پارسی زی همراه باشید

اشعار چرخش روزگار

با من حرف بزن

که روزگارم نه که نمی گذرد

که تمام دنیای من بی‌ تو جمعه می‌‌گذرد

⇔⇔⇔⇔

روزگاری‌ست که سودازده روی توام

خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام

⇔⇔⇔⇔

برخیز و مخور غم جهان گذران

خوشباش و به شادمانی گذران

در طبع جهان اگر وفائی بودی

نوبت بتو خود نیامدی از دگران

⇔⇔⇔⇔

سعدیا دی رفت

و فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن ،

فرصت شمار امروز را

⇔⇔⇔⇔

ز آسمان آغاز کارم

سخت شیرین می نمود

کی گمان بردم

که شهد آلوده زهر ناب داشت

⇔⇔⇔⇔

اگر دانی که دنیا غم نیرزد

بروی ِ دوستان خوشباش و خرّم

غنیمت دان ، اگر دانی که هر روز

ز عمر مانده روزی می شود کم

شعر در مورد چرخش روزگار

منه دل بر سرای عمر سعدی

که بنیادش نه بنیادیست محکم

برو شادی کن ، ای یار ِ دل افروز

چو خاکت می خورد ، چندین مخور غم

 

⇔⇔⇔⇔

عقلم بدزد لختی

چند اختیار دانش ؟

هوشم ببر زمانی

تا کی غم زمانه ؟

⇔⇔⇔⇔

ﺗﻠﺦ ﻣﺎﻧﺪﻡ ، ﺗﻠﺦ

ﻣﺜﻞ ﺯﻫﺮﯼ ﮐﻪ ﭼﮑﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﺷﺐ ﻇﻠﻤﺎﻧﯽ ﺷﻬﺮ

ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺗﻮ

ﻣﺜﻞ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ

ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻃﻮﻓﺎﻥ

ﭘﺮﭘﺮ ﺷﺪ

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.